باز امشب یاد یاری مهربان |
آتشی افکنده است بر قلب و جان |
باز یادش مونس قلبم شده |
نام و یادش گشته یک راز نهان |
آتش مهرش مرا آتش زده |
جوشش شعرش گردیده عیان |
یاد آن روزی که با تیر نگاه |
او بدست آورد صیدی درگمان |
در دلش آمد که قلبی را ربود |
لیک از دستش برفت عقل و جان |
یاد یاری دلکش و مجنون صفت |
یاد یاری ناز و خوب و مهربان |
یاد او که فکر سبزی آفرید |
راهیم بنمود با فکری گران |
فکر سبز و مهر سبز و یاد او |
گشته همرازم هردم هرزمان |
فکر او و مهر او روشن نمود |
شور بودن ، شادبودن هر زمان |
دل نشست در مکتب استادیش |
تا فرا گیرد ز او درسی گران |
دل اگر مرد رهی بی فکرجان |
راهی بجز جنون شو این زمان |
گر توان از خود گذشت راهی شوی |
گر تو در بندی هستی ناتوان |
این تن و این مال و این پست و مقام |
آزمون سنجش ظرف توان |
بایدت چشمت ببندی بر همه |
تا شوی راحت تو از کون و مکان |
شاید آن آن وقت گر پریدی از تنت |
بنگر بر آسمان ، کل جهان |
ای دل شوریده ای حال خراب |
ای تن رنجوری خواهان نان |
اندکی یاری کنید تا من خودم |
بازگردم رو بسوی جاودان |
کوچه های دوستی و خواندم |
لیک می ترسم ز حرف مردمان |
می رسد روزی که من بی قید تن |
بنگرم جان و تن و هفت آسمان |
می رسد روزی که با جادوی مهر |
پرکشم بر چهار سوی این زمان |
ای تو ای راز نهان ای مهر سبز |
باز باید در درون گردی نهان |
جوشش افکار پوچ و فکر هرز |
گشته در این شعرهای من عیان |
سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو زندگی را در خود منعکس کن
نامت چه بود؟ آدم فرزند؟ من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
دوباره چشمهای من که انتظار می کشد
49729 بازدید
30 بازدید امروز
4 بازدید دیروز
44 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian