يك شبي مجنون نمازش را شكست
بي وضو در كوچه ي ليلا نشست
عشق آن شب مست مستش كرده بود
فارغ از جام الستش كرده بود
سجده اي زد بر لب درگاه او
پر ز ليلا شد دل پر آه او
گفت: يا رب ار چه خوارم كرده اي؟
بر طبيب عشق، زارم كرده اي؟
جام ليلا را به دستم داده اي
اندر اين بازي شكستم داده اي
نشتر عشقش به جانم ميزني
دردم از اوست آنم ميزني
سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو زندگی را در خود منعکس کن
نامت چه بود؟ آدم فرزند؟ من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
دوباره چشمهای من که انتظار می کشد
50183 بازدید
75 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
125 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian